چهارشنبه 23 فروردین 1396
نویسنده: ش ش |
About 477,000 results (0.32 seconds)
جمعه 12 شهریور 1395
نویسنده: ش ش | طبقه بندی:متن ادبی، مطالب عاشقانه،
دوشنبه 1 شهریور 1395
نویسنده: ش ش | طبقه بندی:روانشناسی،
محسن ناصحی :
دشمنت آمد و دستان دعایم را دید
چهره ی مضطرب و غرق حیایم را دید
سعی کردم که نبیند ولی انگار نشد
زینت گوش و النگوی رهایم را دید
به دلیلی که شدم دختر تو، با شلاق
آنقدر زد که ورم کردن پایم را دید
دست در دست پدر کودک شامی آمد
پای نی کودکی سر به هوایم را دید
زخم بازوم نهان بود و زن غساله
وقت غسلم اثر رنج و بلایم را دید
مجتبی خرسندی:
عالم وآدم شده گدای رقیه
ریزه خور سفره ی عطای رقیه
باطنش این است که رسیده به معراج
هر که شده خاک زیر پای رقیه
راحت جان گل است نغمه ی بلبل
شادی قلب پدر صدای رقیه
جان کم من ندارد ارزشی امّا
جان تمام جهان فدای رقیه
دوشنبه 1 شهریور 1395
نویسنده: ش ش | طبقه بندی:عکس نوشته،
به خدا هیچ کسی مثل تو اکبر نشده
پسرم هیچ کسی مثل تو بی پر نشده
رفتنت ولوله ای در حرم انداخته است
عمه ات هیچ کجا اینهمه مظطر نشده
اربا اربا شده ای سرو سه نوبر ، به خدا
بدن هیچ کسی مثل تو پرپر نشده
بعد تو خاک دو عالم به سر این دونیا
پسرم دیده ی من غیر غمت تر نشده
خیزو یک جنگ نمایان دگر کن پسرم
تا پدر دست خوش خنده ی لشگر نشده
غیرت هاشمیت را به همه ثابت کن
تاکه دست احدی راهی معجر نشده
تکه های بدنت را که در اینجا پخش است
پیش هم چیدمو افسوس که پیکر نشده
حبیب باقر زاده
شنبه 30 مرداد 1395
نویسنده: ش ش | طبقه بندی:متن ادبی، متن ترانه ها و موسیقی ها، روانشناسی، اشعار عاشقانه، اشعار غمگین عاشقانه، متن ها و جملات آموزنده، اس ام اس عاشقانه، مطالب عاشقانه، عکس نوشته، بیتا سحرخیز، سحر قریشی، مدل لباس و مانتو، شاهرخ استخری،
متن نوحه زنجیرزنی عاشورا
شماره 15
دم نوحه :
ساربانا مهلتی آرام جان گم
کرده ام
من در این دریای خون در
گران گم کرده ام
ادامه:
ساربانا مهلتی دارم در
این جا مشگلی
رفته از دستم گلی از وی
نبردم حاصلی
اندر این دشت بلا رفته
زدستم نوگلی
من حسین باوفا آرام جان
گم کرده ام
ساربان بهر خدا یک ساعتی
آهسته تر
اندر این دشت بلا گم گشته
از من تاج سر
یعنی یک دنیا برادر از من
خونین جگر
اندر این صحرا ززجور
گوفیان گم کرده ام
ساربانا مهلتی تا تابر سر
نعش حسین
راز دل گویم ببارم خون دل
از هردو عین
در عزایش عالمی را پکنم
از شور و شین
من برادر در میان خاک و
خون گم کرده ام
مهلتی تا جستجویی اندرین
صحرا کنم
در میان قتلگه من کشته ام
پیدا کنم
بر سرنعش برادر دیده را
دریا کنم
خاک بر فرقم که نور
دیدگاه گم مرده ام
***************************************
متن نوحه زنجیرزنی عاشورا
شماره 16
زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب
زینب زینب زینب درد آشینا
زینب غرق بلا زینب
غم قهرمانی زهرا نیشانی
ای روح با ایمان جانیم
سنه قوربان
زینب زینب زینب سرگشته
دوران آواره طوفان
زینب زینب زینب حفظ عهد و
پیمان شیر شه مردان
زینب زینب زینب محبوبه
جانان قرآنینه قوربان
زینب زینب زینب کنز حیا
زینب کان وفا زینب
زینب زینب زینب درد آشینا
زینب غرق بلا زینب
غم قهرمانی زهرا نیشانی
ای روح با ایمان جانیم
سنه قوربان
زینب زینب زینب شمشیر دو
پهلو دان برنده بیان زینب
زینب زینب زینب قارداش
باشونین اوستونده زولفی آراران زینب
زینب زینب زینب صحرای
مصیبت ده غمنن قوجالان زینب
زینب زینب زینب قارداش
باشونین قانی زولفینده حنا زینب
زینب زینب زینب پیمان
حَقَ مظهر قرآنه او لان یاور
زینب زینب زینب حجب و
ادبه مظهر شأن و شرف منبر
زینب زینب زینب دائم گوزی
قان یاشلی باشینده قارا معجر
زینب زینب زینب زهراسی
اولن گوندن آماج بلا زینب
زینب زینب زینب تعبیر رسا
زینب تسبیح خدا زینب
زینب زینب زینب محراب
عبادت ده تفسیر دعا زینب
زینب زینب زینب پروندۀ
خونین شاه شهدا زینب
زینب زینب زینب محکم سوزی
اوستونده مردانه دوران زینب
زینب زینب زینب کاخ ستم و
ظلمی قل باغلی یخان زینب
زینب زینب زینب چوخ قمچی
دگن باشی محمل ده یاران زینب
زینب زینب زینب یولّاردا
پرستاری حبُ الاُسرا زینب
زینب زینب زینب سر قافله
نهضت اوز نهضتنه قیمت
زینب زینب زینب اولّ ده
گورن عزت آخرده چکن ذلت
زینب زینب زینب آغلار گزی
غربتده قارداشلارونا حسرت
زینب زینب زینب جان سینه
ده سوئلرده وای بخته قرا زینب
زینب زینب زینب هم نایب
زهرایه هم دیننه پیرایه
زینب زینب زینب آقزوندا
شیرین سوزلر غمنن دولانان وایه
زینب زینب زینب ایستکلی
رقیه یینن قبری اولان همسایه
زینب زینب زینب هیچ گور
میین عمرینده بیر لحظه صفا
زینب زینب زینب زینب جان
نقدنه دین اوسته ارزان ورن زینب
زینب زینب زینب غربت ده
اولن یالقوز محتاج کفن زینب
زینب زینب زینب کنز حیا
زینب کان وفا زینب
زینب زینب زینب درد آشینا
زینب غرق بلا زینب
غم قهرمانی زهرا نیشانی
ای روح با ایمان جانیم سنه قوربان
***************************************
متن نوحه زنجیرزنی عاشورا
شماره 17
اگر شب تا سحر پاس حرم
دارم چه غم دارم
چرا در خیمة سلطان قدم
دارم چه غم دارم
سیاهی دور شو از خرگه
سلطان مظلومان
که شیر بیشة ایجادم و پاس
حرم دارم چه غم دارم
اگر زیر و زبر سازم تمام
ملک امکان را
من از سلطان مظلومان رقم
دارم چه غم دارم
کشیدم دست و دل از این
جهان و عالم امکان
حریم قرب حق را محترم
دارم چه غم دارم
اگر از تیغ ابرو غارت
دلها کنم امروز
که این سرمایه از فخر امم
دارم چه غم دارم
بحمدالله و المنه که من
سقای طفلانم
ولی این منصب شاهانه از
فخرامم دارم چه غم دارم
بود این افتخار من برغم
کوری دشمن
که برکف سر برای مظهر جود
و کرم دارم چه غم دارم
الا ای اهل ای ال صد کاره
زبانها را فرو بندید
بخواب نازناموس خدا در
این حرم دارم چه غم دارم
لب عطشان اگر جان بسپرم
در رهگذار دوست
بجان دوست در ملک بقا بحر
کرم دارم چه غم دارم
سرم گرم زیب نی گردد چو
مهر عالم امکان
بزیب نیزه می بینم جهانی
را خدم دارم چه غم دارم
اگر در بحر عصیان غرق
باشد قطره می گوید
علی دارم حسن دارم حسین
دارم چه غم دارم
***************************************
غرقه به خون
تویی آن غرقه به خونی که
بزرگ شهدایی
تو عزیز دل زهرا تو حسین
خون خدایی
سرت از پیکر پاکت که لب
تشنه بریده
بدنت را که به خاک سیه ای
کشته کشیده
چه بود جرم و گناهت که
مرمل به دم آیی
ز جه رو قلب شریفت هدف
تیر بلا شد
به تو ای سرور خوبان چه
جفا روی جفا شد
که به مظلومیت و خون جگر
آل عبا شد
گل سالم نبود در بدن پاک
تو جایی
تن عریان تو خونین به
زمین در بر زینب
شده در لُجه خون غرقه مه
انور زینب
نه مرا بی تو دگر تاب و
توان یاور زینب
چه کند خواهر افسرده به
هنگام جدایی
ز چه پامال مراکب شده
گلگون بدن تو
گل من دامن صحرای بلا شد
وطن تو
اسفا خاک بیابان شده جای
کفن تو
نه لباسی ز تو برجا نه
سلاحی نه عبایی
نه سری در بدن تو که
ببوسم سر و رویت
نه تو را نای و گلویی که
زنم بوسه گلویت
نه گلابی که بشویم بدن
قاری گویت
نه مجالی سر نعش تو کشم
آه و نوایی
تویی آن کشته که عشان به
لب شط فراتی
حرمت کعبه و قصود٫ تو
کشتی نجاتی
ثمر باغ نبوت کرم و عین
حیاتی
به فدایت سر و جانم که به
هر درد دوایی
تو حسین الگوی آزادگی و
عشق و جهادی
که به سرمنزل معراج بلا
گام نهادی
به ره مکتب توحید تو هستی
همه دادی
حرم و زمزمی و سعی و
صفایی و منایی
به برت خفته به خون قاسم
و عبدالله و جعفر
ز دم تیغ جفا غرقه به خون
شد علی اکبر
نه سپاه و نه علم مانده
نه عباس دلاور
همه یاران تو در کربُبلا
گشته فدایی
به خیام حرم تو زده شد
آتش بیداد
ز عطش اهل حریمت همه در
ناله و فریاد
نبود خیمه دیگر چه کنم با
تب و سجاد
نگران عهد و اَیالت که
سوی خیمه بیایی
همه جا بوده مرا با تو سر
اُلفت و وحدت
سفری با سر خونین تو دارم
سوی غربت
نگذارم به زمین بعد تو من
پرچم نهضت
گل من راس تو بر نیزه کند
جلوه نمایی
تو چراغ شب تاریک عزیزان
بسیجی
تو به میدان شرف رهبر
گردان بسیجی
همه دم زمزمه و نغمه
مردان بسیجی
به عزای تو معلم همه در
نوحه سرایی
شاعر: معلم
****************************************************************
شنبه 30 مرداد 1395
نویسنده: ش ش | طبقه بندی:اشعار غمگین عاشقانه، متن ادبی، متن ها و جملات آموزنده، متن ترانه ها و موسیقی ها، اشعار عاشقانه، روانشناسی، مدل لباس و مانتو، مطالب عاشقانه، عکس نوشته، سحر قریشی، بیتا سحرخیز، شاهرخ استخری، اس ام اس عاشقانه،
دارد می آید محرم
یک کاروان دل به سویت
تو رهروی سوی فردا
دارد می آید محرم
ماه پر از یاد مولا
دارد می آید محرم
ماه مساجد، تکایا
ماه غم و اشک و ماتم
بر غربت ابن زهرا
دارد می آید محرم
ماه همیشه سیه پوش
ماهی که هر انقلابی
از یاد آن گشته پرجوش
دارد می آید محرم
ماه حسین و علمدار
هیهات از هرچه ذلت
از زندگانی چو مردار
هیهات از هرچه بیعت
با هر یزید زمانه
از مسلک اهل کوفه
از اشک بی پشتوانه
دارد می آید محرم
و کربلا کل دنیاست
شمر و اباالفضل و هانی
نقش من و تو همین هاست
باید که خود را بیابیم
ما در کدامین سپاهیم؟
یا در عمل اهل حقیم
یا آنکه اهل تباهیم
شنبه 30 مرداد 1395
نویسنده: ش ش | طبقه بندی:متن ها و جملات آموزنده، متن ادبی، اشعار غمگین عاشقانه، اشعار عاشقانه، متن ترانه ها و موسیقی ها، روانشناسی، مدل لباس و مانتو، اس ام اس عاشقانه، مطالب عاشقانه، سحر قریشی، عکس نوشته، بیتا سحرخیز، شاهرخ استخری،
شعر نوحه و مداحی مخصوص محرم
اللهم ارزقنا کربلا
روز و شب دارم دعا آرزومه ای خدا دیدن شیش گوشه ی کرببلا
همه رفتن کربلا به دیار نینوا اسم من از قلم افتاده خدا
من و این دیده ی تر من و قلب پرشرر من و یک عکس ضریح کربلا
حرم اربابم حسین صحن بین الحرمین شده فکر و ذکر و خواب هر شبم
همه سوز و ساز من اینه امتیاز من که غلام و سینه چاک زینبم
میرسه تو هیئتا به مشام جان ما بوی دلنواز یاس از علقمه
بَه! که چه غوغا میشه محشری بر پا میشه شب جمعه کربلا با فاطمه
چی میشه روز جزا به سپاس گریه ها ما بشیم از همه آدما جدا
مست شاه نینوا جای جنت خدا ما بشیم ساکن کوی کربلا
امام حسین(ع)-ورودبه محرم
شمیم عاطفه در کوچه ها رها شده است
دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است
وزیده در همه جا عطر سیب حضرت عشق
قسم به ساحت گریه قسم به ساحت عشق
دوباره شوق حرم تا خدا دلم را برد
به عرش روشن کرب و بلا دلم را برد
دوباره ماه محرم، رسیده ماه عزا
غروب غربت جانکاه سیدالشهدا
صدا صدای قدیمی طبل و زنجیر است
فضا فضای صمیمی ولی چه دلگیر است
خروش نالهی حیّ علی العزا در راه
دوباره قافلهی روضه های ثارالله
برات گریه دوباره به چشممان دادند
به ما حسینیهی گریه را نشان دادند
حسینیه است؟ نه، خیمه؟ نه، کربلا اینجاست
مزار خون خدا فی قلوب من والاست
محرم آمده آقا صدایمان کردی
برای عرض ارادت، جدایمان کردی
لیاقتی بده تا روضه خوان تو باشم
عنایتی که فقط در امان تو باشم
بگیر دست مرا وقت خسته حالی ها
پری بده به دلم در شکسته بالی ها
مرا به غربت بی انتهای خود بردی
شبی که گوشهی صحن و سرای خود بردی
هنوز ندبهی غم در رواق تو جاری است
هنوز داغ عطش بین باغ تو جاری است
صدای مرثیهی آب آب می آید
صدای گریهی طفل رباب می آید
هنوز علقمه لب تشنهی لب سقاست
هنوز چشم حرم در مصیبتش دریاست
امید اهل حرم می رود به قربانگاه
و یا به سوی منا می رود ذبیح الله
شکسته قلب حرم، یا مجیب می گوید
نگاه خسته ای أین الحبیب می گوید
از آسمان و زمین تیر و دشنه می بارد
ز هر کرانه فقط تیغ تشنه می بارد
صدای نالهی أمن یجیب می آید
صدای روضهی شیب الخضیب می آید
خمیده خواهری انگار می رود از حال
گمان کنم که رسیده حوالی گودال
میان هلهلهی بی امان چه می بیند؟
میان نیزه و تیر و سنان چه می بیند؟
نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
گر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
پنجشنبه 28 مرداد 1395
نویسنده: ش ش |